در کودکی وقتی میگفتند مغزها فرار میکنند و میروند خارج.
-می گفتیم:مغز هم مگر میتواند جایی برود؟
-معلموار میگفتند:منظور از مغز، افراد باهوش است.
- میپرسیدیم: چرا؟
جواب می دادند آنجا بهتر بهشان میرسند. خوب آن ها هم میروند و میمانند و...
می گفتیم:خوب بمانند همینجا و چیزی که نیست را بسازند.
و باقیاش را یادم نیست.
اما الآن ماندهام که به این دانشمندانی که این همه برای صنعت هستهای زحمت کشیدند تا که از هیچ ما را به اینجا رساندند، چی باید بگیم.
یک وقتی اگر گفتند ما ماندیم، کم کاری نکردیم، با بود و نبود کشور کنار آمدیم و خدا توفیق داد و ساختیم. فنآوریای که خیلی ها آرزوی رد شدن از چند کیلومتری محل اجرایی شدناش را دارند را به مردم هدیه کردیم ولی خیلی راحت، در چندماه، همه چیز را معامله کردند رفت، می فهمی همه چیز را معامله کردند رفت. پیشرفت کشور و دسترنج نخبگانش را معامله کردند، رفت. آخر مگر دسترنج یک ملت قابل معامله است؟
در جواب چی داریم بگیم؟
نمیدانم دولت بعدا چگونه میخواهد سر بلند کند و به نخبگان بگوید بمانید؛ ما پشتتان هستیم؟
پیشرفت و امید به آینده دو نتیجه ارزشمندی بودند که دولت اگر در قضیه هستهای در مقابل غرب مقاومت میکرد میتوانست برای جوانان و کشور به ارمغان آورد، که نکرد.
----------------
پینوشت:
* ما را در برابر نان و نمک وظیفهای، هست یا نیست؟