بعد از برجام دارند سعی میکنند تمام قضیه و توافقی که نیامده باید برود را بنویسند پای رهبری که هرکاری ما کردیم با هماهنگی ایشان بود، بدون اجازه مقام معظم رهبری کاری نکردیم، اصلا مگر میشود و قس علی هذا.
ولی چه کسی این حرفها را باور میکند؟ هرکس این برهه از تاریخ را تجربه کرده باشد یا اصلا تجربه نکرده باشد و فقط به نوشتهجات مربوط به سیر برجام و صحبتهای رهبر و دیگران رجوع کند میفهمد این حرفها نادرستاند و دور از راستی.
حالا که آمریکاییها برای بار هشتم نارو زدهاند؛ بجای معذرت خواهی از مردم و پذیرش اشتباهشان و حرکت در جهت استقلال و قطع وابستگی، دارند پای کسی را برای ماستمالی اشتباهاتشان وسط میکشند که از روز اول پدرانه و با استدلالهای مختلف سعی کرد فرزندان انقلاب وقتشان را در رابطه با شیطانِبزرگِ بزک کرده -اوباما و رویکرد دو رویش در سیاست خارجی- تلف نکنند و بروند سراغ صاحبان اصلی انقلاب و با ایمان به شعار «ما میتوانیم» آرمانهای انقلاب اسلامی که جامع هر آن چیزی است که جهان به آن نیاز دارد را محقق کنند.
اما گوش نکردیم و خوردیم، اساسی هم خوردیمش؛ مثل تمام هفت مرتبه دیگری که فکر کردیم با طاغوت و شیطان میتوان نشست و صحبت کرد و پایمان را در کفش برد-برد فرو کردیم و بدجور نشد.
چرا از گذشته عبرت نگرفتیم؟ بماند برای بعد.
ولی خدا کند چندباره مثالی برای «کسانی که عبرت نگرفتند» نشویم.