صنعت فولاد در کویر

تیتر خبری این بود: «آغاز بهره‌برداری از طرح توسعه فولا سبا در اصفهان».
اصفهان استانی کویری است و مشکل آب دارد. فولاد صنعتی آب‌خواه است. قبل از این نیز ذوب آهن و کلی صنعت آب‌خواه دیگر در این استان کم آب و کویری دائر شده بودند. 
چرا در استانی که با مشکل آب روبروست، استان‌های همجوارش را برای آب تحت فشار قرار می‌دهد و برای آب لابی می‌کند این همه صنعت آب‌خواه دائر می‌شود؟ مزیت اقتصادی استان‌های کویری را باید در موضوعات دیگری یافت نه در این صنایعی که کلیت کشور را با مشکل روبرو می‌کند.

شب‌نامه قانون

زدن بعضی حرف‌ها پستی خاصی می‌خواد.

چطوری واقعیت؟

لم داده بود روی تخت. درباره بازی با پرتقال حرف  می‌زد. با اطمینان داشت از گل‌هایی که امشب می‌خوریم صحبت می‌کرد. ژست کریستیانو رونالدو را  می‌گرفت ، حرکتی به خودش می‌داد و می‌گفت: گل، گل، گل برای پرتقال. فقط خدا کنه کم گل بخوریم.
دوستش گفت: دیگه این‌قدر شلوغش نکن؛ شاید اصلا ما بردیم.
-نگاه عاقل اندر سفیهی به او کرد و گفت: ببین ما یه حقیقت داریم و یه واقعیت. اینکه شاید ما ببریم یه حقیقتیه ولی واقعیت اینِ که ما میبازیم، بدم میبازیم. این واقعیت دنیاست که تعیین کننده است نه حقیقتی که تو بهش وابسته‌ای. 

فردای بازی، دوستش گرفته بودش، بهش می‌خندید و چپ و راست بهش می‌گفت: چطوری واقعیت؟

اقتصاد صلواتی

قبل از ورودی به ایستگاه اتوبوس ایستاده بود. جوانی نزدیک شد و می‌خواست کارت بزند. خودش را نزدیکش برد و گفت: ببخشید، یه کارت هم برای من میزنی؟
-«باشه، حتما، فقط ببینم شارژ دارد. این یکی، این هم دو تا.» و تعارفش کرد داخل.
باهم وارد ایستگاه می‌شوند.  پول بلیط را می‌گیرد به سمت جوان و می‌گوید: دستت درد نکند. 

جوان می‌گوید: نمی‌خواد.

 طرف اصرار می‌کند که این طور نمی‌شود و باید حتما بگیری.

جوان می‌گوید: بجاش صلوات بفرست.

عدد تورم

مقدار عدد تورم، یک رقم دارد. دولت به وعده کنترل تورم عمل کرد؛ اما چرا وضعیت اقتصادی کشور حال خوبی ندارد؟
چرا مقدار این عدد، کم یا زیادش، فرقی ایجاد نمی‌کند؟

صدای زنانه تلفنی

گوشی زنگ زد. شماره، غریبه بود.

-الو سلام.
صدای نازکی داشت. سعی می‌کرد با لحنش بازی کند. روی بعضی کلمات مکث می‌کرد و تعدای را هم کش می‌داد. گفت: از شرکت ... زنگ میزنم برای ارسال کارت تخفیف خدمات داندان‌پزشکی. آدرس و شماره تلفن‌تون رو بگین. 
اطمیانانی که در صداش بود به شکم انداخت که: آشنا نیست؟ 
بعد فهمیدم: نه بابا، فقط پررویی یاد گرفته و ازش می‌خواد پول در بیاره برای رئیسش. 

زنگ میزنن. گرم میگیرن، دانه میپاشن تا  چیزی که میخوان را  ازت بگیرن. 

عایدی کسی که زنگ زده، پورسانت یا حقوق ماهیانه، رئیس شرکت، سود و تو، ضرر و قدری صدای نازک. 

-----

شماره‌ها را از کجا میگیرن؟