برای نفس

"جدی نگیرین"

برای نفس

"جدی نگیرین"

طبقه بندی موضوعی

آخرین مطالب

۳۵ مطلب با موضوع «یادداشت» ثبت شده است

از آن وقت که آن خبر آمد تا ظهر درخود پیچیده بودیم.

مهدی، به مانند پیمبری که پیام حق با خود دارد، گفت: برویم مصلی؟

همانند تشنه‌ای بودم در بیابان و کسی آمده بود و می‌گفت: جرعه‌ای آب مینوشی؟؛ برویم.

رفتیم، سیاه‌پوش، درخود، با چشمانی جاری.

جمله اهل مصلی این‌گونه بودند.

خطیب بر فراز رفت: بسم الله الرحمن الرحیم، اللهم کن لولیک الحجه...

چشم‌ها جاری شد، صدای عزا و شیون بالا رفت و مگر فرو می‌نشست...

چه نسبتی است میان آن دعا و آدم‌هایی عزادار که به دنبال هم‌دلی می‌گردند تا در پناهش غم دل بگویند

 

-----

دوستی می‌گفت: بعد از 10 سال این اولین بار بود که گفتم برم نماز جمعه. جاذبه این مکان برای این جمعیت و این حال در چه بوده؟

۲۰ دی ۹۸ ، ۱۴:۳۷ ۰ نظر

: امروز تاسوعاست ... نه، عاشوراست

: عین اربعین است،

:  13 آبان است، ببین نوجوان‌ها و جوانان چطور میدان‌داری می‌کنند

: مگر 22 بهمن نیست؟!

: روز قدس باید باشد، ببین پرچم‌های ملت‌های مستضعف جهان در اهتزازاند

:....

روز تشییع شما، عصاره همه ایام الله بود، عصاره همه روزهای خوب خدا

 

۲۰ دی ۹۸ ، ۱۴:۱۷ ۰ نظر

مهدی متولد 78 است، از سحر که آن خبر آمد تا به الآن‌ـ‌در خوابگاه، در مصلی، در بهشت زهرا، در خوابگاه‌ـ داغ دوری سردار بر گونه‌اش جاری است.

به زیر تیغ نداریم مدعا جز تو

شهید عشق تو را نیست خون‌بها جز تو

۱۳ دی ۹۸ ، ۲۰:۳۵ ۰ نظر

برای پیگیری مسکن یکی از آشنایان رفته بودم کارگزاری مسکن مهر. گروهی آمده بودند و داشتند مدیر بلوکشان را انتخاب می‌کردند؛ تحویل خانه نبود ولی  نزدیک شده بودند. لبخندی به لب‌شان بود که می‌ارزید برایش جان داد از بس زیبا و قشنگ بود. قهقه نبود، محو و بی رنگ هم نبود، هرچه بود خود خود زیبایی بود. دلت را می‌برد.

---------

 آخوندی ـوزیر سابق راه و شهرسازی‌ـ  مفت  این همه زیبایی را از دست داد.

۱۶ تیر ۹۸ ، ۰۳:۱۷ ۰ نظر

آقا سید علی آقا، سلام

دمت گرم، خوب این ژاپنی و اون ترامپ رودار رو سر جاشون نشوندی. حرکتت بسیار فنی و انرژی‌بخش بود، شیر مادرت حلالت.

و من الله توفیق

1398/03/25




۲۵ خرداد ۹۸ ، ۱۳:۲۱ ۰ نظر

خیلی حالم گرفته بود.

با دوستان رفتیم راهپیمایی روز قدس،

با مردم

برای فلسطین و مستضعفین عالم

هم‌راه شدیم،

هم‌نفس شدیم،

حیات در کالبدمان دمیده شد.



۱۲ خرداد ۹۸ ، ۰۱:۵۲ ۰ نظر

سرش را از پنجره بیرون می‌برد و با نگاهش پایین را، ساختمان روبرو را و طول حیاط را از نظر می‌گذراند. رو به دوستش که کنارش ایستاده برمی‌گردد و می‎گوید: «عین زمان جنگ شده».

اشاره‌اش به حیاط حوزه علمیه است که از همه قشری دور هم جمع شده‌اند و تند و تند دارند کارها را انجام می‌دهند: گروهی با بیل از در بیرون می‌روند و گروهی با لباس خاکی و قدم‌های آهسته و بیل به دست داخل می‌شوند. عده‌ای وسیله بار ماشین‌ها می‌کنند و عده‌ای دیگر غذا روی صندلی‌ها و در صندوق عقب ماشین‌های شخصی می‌چینند تا برای سیل‌زده‌های اهواز ببرند. چند نفر هم دیگ و وسایلی که غذا در آن‌ها پخته شده بود را می‌شورند و مقدمات وعده بعد مردم را آماده می‌کنند...

واقعا عین زمان جنگ شده مثل همان حال و هوا حتی از باندها نوحه «ای لشکر صاحب زمان» پخش می‌شود ولی با صدای شخصی غیر از آهنگران و جوان‌تر.

خدایا این روحیه را برای ما نگه‌دار.


۲۶ فروردين ۹۸ ، ۱۵:۵۶ ۰ نظر