برای نفس

"جدی نگیرین"

برای نفس

"جدی نگیرین"

طبقه بندی موضوعی

آخرین مطالب

بانک خصوصی «س»

يكشنبه, ۹ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۱۲:۴۰ ق.ظ

قبل از اینکه کارمند بانک بشود و آن‌طور بشنود و دل شکسته بزند بیرون؛ کلی وقت صرف خواندن اقتصاد کرده بود، خوب خوانده بود و هنوز هم داشت ادامه می‌داد. کارشناسی و کارشناسی ارشد را با معدل ممتاز گذرانده بود و داشت دکترا می‌خواند. همزمان با درس برای کار تلاش می‌کرد؛ پیدا هم کرد. رزومه فرستاد، امتحان داد، مصاحبه رفت و قبول شد.

همه خوشحال بودیم. خوشحال بودیم که آدمی خوش اخلاق، منظم و متخصص در کارش، ان‌شاالله، اتفاق‌های خوبی رو برای مردم رقم می‌زند.

رفت سر کار، پشت میزش نشست و غرق کارش شد تا اینکه صداش زدن، رئیس کارش داشت. صحبتی باهاش کرده بود که تا بعدها تلخیش در کامش مانده بود و یادش ناراحتش می‌کرد.

دوست نزدیکی داشتیم که بعدا گره ماجرا رو اینجور باز کرد که: رئیس بانک گرفته بودش و به محاسنش گیر داده بود؛ گفته بود: مشتری‌های بانک ما از محاسن داشتن خوششون نمیاد، از ته بزنید و بیاید!


کلی تلاش و کوشش کنی برای اینکه هم آدمی باشی که حق کسی رو پامال نکنی و خدا ازت راضی باشه و هم در رشتت تخصصی رو داشته باشی که کارت رو به بهترین نحو انجام بدی و اینگونه هم بشی؛ بعد خیلی راحت و شیک این‌طور باهات رفتار کنن، چه حالی پیدا میکنی و واکنشت چیه؟
این بنده خدا همون روز و همون موقع وسایلش رو جمع کرد و از عالم تنگ بانک، رئیسش و مشتریانش زد بیرون و قید تمام مزایای بانکی رو زد.


نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی